سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه دانش می جوید، خداوند روزیش را به عهده می گیرد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:46 عصر

چرا مردها زن ها را دوست دارند ؟
ـ چون همیشه احساس می کنند جوانند ، حتی وقتی پیر می شوند .
ـ چون هر وقت کودکی را می بینند لبخند می زنند .
ـ چون در همسرداری به گونه ای رفتار می کنند که ذهن هیچ غریبه ای به آن راه ندارد .
ـ چون همه ی توان خود را برای داشتن خانه ای زیبا و تمیز به کار می گیرند و هرگز برای کاری که انجام می دهند توقع تشکر ندارند .
ـ چون هر آنچه که در زندگی خصوصی افراد مشهور اتفاق می افتد را جدی می گیرند .
ـ چون سراغ مسائل غیراخلاقی نمی روند .
ـ چون نسبت به زجری که برای زیباتر شدن تحمل می کنند شکایتی نمی کنند . حتی هنگام استفاده از وسایل خطرناک در سالن های ورزشی
ـ چون آنها ترجیح می دهند سالاد بخورند .
ـ چون فقط عاشق پیش غذاهای متنوع و رنگارنگ هستند .
ـ چون برای حل مشکلات ، روشهای خاص خودشان را دارند ؛ روش هایی که ما هرگز درک نمی کنیم و همین ما را دیوانه می کند .
ـ چون دقیقاً وقتی دیگر خیلی دوستمان ندارند ، با ترحم به ما می گویند : " دوستت دارم " ؛ تا ما متوجه بی علاقگی آنها نشویم .
ـ چون وقتی می خواهند در مورد ظاهرشان چیزی بپرسند ترجیح می دهند این سوال را از خانمی بپرسند و خلاصه با این مدل سوالات ما را عذاب نمی دهند .
ـ چون گاهی از چیزهایی شکایت می کنند که ما هم آن را احساس می کنیم مثل سرما یا دردهای رماتیسمی ، به این ترتیب ما می فهمیم که آنها هم مثل ما آدم هستند !
ـ چون داستان های عاشقانه می نویسند .
ـ چون ساعتها وقت خود را با فکر کردن در مورد اینکه چگونه می توانند با دیگران سر صحبت را باز کنند ، تلف نمی کنند .
ـ چون در حالی که ارتش ما به کشورهای دیگر حمله می کند ، آنها هم محکم و بی منطق می جنگند و سعی می کنند همه ی سوسکهای دنیا را تا آخرین دانه نابود کنند .
منبع:مجله خانواده شاد شماره 39


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:46 عصر

5 اشتباه پدران
اگر شما تازه پدر شده‌اید و یا منتظر تولد فرزندتان هستید شاید تصورات کمی‌‌از پدر بودن داشته باشید. این تصورات از تجربیات شما با پدرتان و توقعاتی که جامعه از یک پدر دارد منشا می‌گیرد. متاسفانه تعداد کمی‌منابع برای کمک به مردان آمده‌اند تا نظریه‌هایشان را عنوان کنند و یا داستان‌های عمومی ‌را بیازمایند. با این وجود هرچه بیشتر توقعات نگفته پدر بودن را بررسی کنید شانس بیشتری دارید تا پدری شوید که انتظارش را دارید...

فقط احساسات مادران مهم است


همسر شما از تغییرات جسمانی دوران بارداری شگفت‌زده می‌شود و توجه به جریان تولد باعث می‌شود که همه فکر کنند مادر تنها کسی است که احساساتش مهم است. آیا من هنگام تولد فرزندم ضعیف خواهم بود؟ آیا در کار دکتر مشکلی پیش خواهد آمد؟ روابط من و همسرم چه تفاوتی پیدا خواهد کرد؟ آیا من می‌توانم روال عادی زندگی را در پیش گرفته و پدری که می‌خواهم باشم؟
همسر شما نیاز دارد که احساسات شما را بشنود و شما نیاز دارید که احساسات‌تان را بیان کنید. بعضی از مردان ترس از بارداری همسر و پدر شدن را پنهان می‌کنند زیرا نمی‌خواهند نگرانی‌های همسرشان را بیشتر کنند. از تحت فشار بودن او نترسید. بیشتر زنان چنین عکس‌العملی را درک می‌کنند و می‌دانند پدر شدن باعث ایجاد نوعی تردید در مردان می‌شود. سهیم کردن همسر یا شریک زندگیتان در دلهره‌ای که دارید باعث نزدیک‌تر شدن شما به یکدیگر می‌شود. شما همچنین می‌توانید به سراغ پدرانی بروید که تازه صاحب فرزند شده‌اند یا کتابی در مورد پدر شدن مطالعه کنید یا در کلاس‌ها یا گروه‌هایی برای غلبه بر ترس از پدر شدن شرکت کنید.

نوزادان نیازی به حضور پدران خود ندارند


وابستگی شدید بین همسرتان و نوزاد به خصوص اگر به او شیر می‌دهد می‌تواند برای شما تعجب آور باشد که آیا فرزند شما نیازی به شما دارد یا نه. شما یک شخص بسیار مهم در زندگی او هستید و بودن با شما مایه راحتی و آرامش برای او است. برای نزدیک شدن به فرزندتان او را بغل کنید به پشت‌تان سوار کنید و برای او صدا در بیاورید اما صبر کنید تا شکمش سیر شود در این صورت تمام توجهش را جلب خواهید کرد. گرفتن او بعد از غذا به همسرتان نیز این فرصت را می‌دهد تا انرژی از دست رفته بعد از شیر دادن را جبران کند. می‌توانید با مشارکت در کارهای خانه با همسرتان به طور غیرمستقیم به فرزندتان کمک کنید. کم کردن حجم کار همسرتان باعث می‌شود که او زمان بیشتری را در اختیار فرزندتان باشد. به خاطر داشته باشید با تولد فرزندتان که شما یک تفاوت کلی با قبل پیدا کرده‌اید.

پدران معمولا نمی‌دانند چگونه از کودکان خردسال مراقبت کنند


این یک دروغ بزرگ است که پدران را از داشتن رابطه نزدیک با فرزندانشان دور می‌کند و باعث ایجاد نگرانی بیش از اندازه مادرانی می‌شود که بیم این دارند که مردان توانایی نگهداری از بچه‌ها را ندارند. ما می‌دانیم که پدر اکنون می‌تواند اولین پشتیبان کودک باشد. پدر و مادر بودن چیزی است که هر کسی از والدین خود می‌آموزد. اگر شما برای فرزند خود وقت بگذارید نسبت به نیازهای او حساس خواهید شد. برای رسیدن به این منظور گاهی وقت‌ها از همسرتان بخواهید که از اتاق خارج شود یا وظیفه بچه‌داری را به تنهایی به عهده بگیرید. اجازه دهید تا همسرتان بفهمد شما توانایی انجام کارها را دارید.

پدرانی که کودکان خود را کانون توجه قرار می‌دهند، نمی‌توانند در محیط کار با آن کنار بیایند


مردان کار را مهم‌ترین منبع ثروت و اعتبارخود می‌دانند. مردانی که نمی‌توانند در کار خود موفق شوند خانواده را قربانی کرده و یا در رده بعد از کار خود قرار می‌دهند. اما ما در آغاز راه یک تحول بزرگ فرهنگی قرار داریم. بعضی از مردان معنی والد بودن را می‌فهمند. به همین دلیل کیفیت پدر بودن آنها هم افزایش می‌یابد. بعضی از مردان بودن در کنار خانواده را به سودآوری در کسب و کار ترجیح می‌دهند زیرا آنها ارزش تکامل را در پدر بودن می‌دانند نه اینکه نمی‌توانند به سر کار خود بروند. بیشتر مردان احساس می‌کنند که پدر خوب بودن نشانه تکامل در زندگی است و سعی می‌کنند آن را بر هر کاری مقدم بشمارند.

حالا که خودتان پدر شده‌اید، باید با تصورات غلط پدرتان مقابله کنید


وقتی که شما خودتان پدر می‌شوید پدرتان به یک الگوی مهم برایتان تبدیل می‌شود. بسیار طبیعی است که به گذشته خود برگردید و جا پای پدرتان بگذارید. اما پدر شما نمی‌تواند به عنوان الگوی اولیه شما قلمداد شود بلکه می‌تواند بر روند پدر بودن شما تاثیر داشته باشد. به کسانی که در طی سال‌ها از آنها تاثیر پذیرفته‌اید از جمله معلمان، مربیان، دوستان، دایی، عمو، برادر و دیگران بنگرید و پس از آن شخصیت اصلی یک پدر را از خود نشان دهید. تحقیقات مختلف در جهان نشان داده است که الگوی مشخصی برای پدر بودن وجود ندارد. فرهنگ‌های مختلف پدر بودن را به روش‌های مختلفی تعریف می‌کنند. در بعضی فرهنگ‌های آفریقایی «پدر» یعنی یک گروه از مردان نه یک شخص خاص. در فرهنگ ما یک پدر خوب بودن یعنی حمایت از کودک در خانه، غذا و تحصیلات. شاید آن اندازه که ما برای فرزندانمان وقت می‌گذاریم، پدران ما برایمان وقت صرف نکرده باشند اما به هر حال آنها هم همان کاری را که فکر می‌کردند، بهترین است در حق ما کرده‌اند و در یک زمان هم به خانواده رسیده‌اند و هم در جامعه فعالیت کرده‌اند.
منبع:هفته نامه سلامت


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:46 عصر

اسکیزوفرنی: هذیان، توهم و خود بزرگ‌بینی مقدمه
امروزه بیماری‌های روان‌پریشی زیادی یافت می‌شود که اصولا در نگاه اول قابل شناسایی نبوده و گاهی حتی برعکس به نوعی کسانی که با فرد ارتباط دارند را دچار ابهام می‌کند. لذا، در این جستار نگارنده تلاش نموده است تا یکی از شایع‌ترین آنها در جامعه ما را مورد بحث و بررسی قرار دهد. 
مفهوم اسکیزوفرنی
واژه‌ «اسکیزو» به ‌معنی‌ گسیختگی‌ است‌ و «فرنی‌» نیز به‌ ذهن‌ و روان‌ اشاره‌ دارد. اسکیزوفرنی‌ اغلب‌ به‌ اختلال‌ گسیختگی‌ شخصیتی‌ اشاره‌ دارد، زیرا افکار و احساسات‌ فرد مبتلا به‌ این‌ عارضه‌ دارای‌ ارتباط‌ منطقی‌ و معمول‌ با یکدیگر نیستند. فرد مبتلا قادر نیست‌ تخیلات‌ خود را از واقعیت‌ تمیز و تشخیص دهد. بنابراین‌، رفتاری‌ غیرمنطقی‌ و غیرعادی‌ دارد.
   علایم‌ کلی شیوع‌ بیماری
· دوری‌گزینی، درون‌گرایی‌ و در مواردی حرّافی بیش‌ از معمول.‌
· از دست‌ دادن‌ انگیزه‌ها.
· محدودیت‌ شدید هیجانات‌، یا بروز نابجای‌ هیجانات‌.
· هذیان‌ها: باورهای‌ کاذب‌ و غیرواقعی‌ تغییرناپذیر همراه با خود بزرگ بینی.
· توهم: یک‌ تجربه‌ حسی‌ منشأ گرفته‌ از ذهن‌، مثلاً شنیدن‌ صداها یا دیدن‌ چیزهایی‌ که‌ وجود خارجی‌ ندارند. برداشت توهم‌آمیز از یک متن یا نوشته. دشمن پنداری دیگران. عجز در مقابل دیگران در عین خود بزرگ گویی.
· اختلال‌ تفکر که‌ خود را با تکلم‌ و نوشته های آشفته‌ و غیرمرتبط‌ نشان‌ می‌دهد. مثلا از شاخه به شاخه‌ای پریدن.
·  تلاش در توجیه رفتاری که موجب آزار دیگران می‌شود.
·  باور بیمار به اینکه‌ دیگران‌ افکار وی‌ را شنیده‌ یا می‌دزدند، یا او را تحت‌ کنترل‌ دارند و در حال تخریب او هستند.
·  سوءظن‌ به‌ دیگران‌ که گویا همه دشمن او هستند زیرا از همه بیشتر می‌فهمد.
·  دست زدن به تخریب دیگران با کلمات و یا نوشته‌ها.
علل‌


ادامه مطلب...


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:46 عصر

اسکیزوفرنی برای قابل فهم شدن عقاید متناقض در مورد اسکیزوفرنی بهتر است مطلب را با مقایسه‌ای ساده بین دو مفهوم اساسی شروع کنیم. اسکیزوفرنی حاد و مزمن.


اساسا در اسکیزوفرنی حاد ، خصوصیات بارز عبارتند از هذیانها و توهّمات و تداخل در فکر. این نوع خصوصیت را علائم مثبت می‌نامند. بعضی از بیماران پس از مرحله حاد بهبود می‌یابند و برخی دیگر وارد مرحله مزمن بیماری می‌شوند.
خصوصیات اسکیزوفرنی مزمن عبارتند از فقدان احساس و انگیزه و مردم گریزی. این خصوصیات را اغلب علائم منفی می‌نامند پس از تثبیت فرم مزمن بیماری معدودی از مبتلایان ممکن است بطور کامل بهبود یابند.


ادامه مطلب...


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:46 عصر

مقایسه نتایج آزمون ویسکانسین در بیماران اسکیزوفرن مبتلا و غیر مبتلا به حرکت پریشی دیررس، بستری در بیمارستان های ابن سینا و حجازی مشهد 
 حرکت پریشی (دیسکنزی) یک اختلال عصبی حرکتی است که فقط عارضه جانبی درمان با داروهای ضد روان پریشی (آنتی سایکوتیک ها) نیست بلکه حداقل قسمتی از این حرکات، جزئی از بیماری اسکیزوفرنی و به دلیل اختلال عملکرد قسمت پیشانی مغز (لوب فرونتال) است. در این پژوهش، برای یافتن پاسخ سوالات زیر عملکرد ناحیه پیش پیشانی (پره فرونتال) در بیماران اسکیزوفرن مبتلا و غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس، مورد بررسی قرار گرفت. آیا رابطه ای بین دیسکنزی دیررس و اختلال عملکرد لوب فرونتال وجود دارد؟ آیا راهی برای شناسایی افراد مستعد به دیسکنزی دیررس و جلوگیری از ایجاد این معضل وجود دارد؟ برای انجام این پژوهش 100 بیمار اسکیزوفرن بستری در بیمارستان (50 بیمار مبتلا به دیسکنزی دیررس و 50 بیمار غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس) انتخاب شدند و با آزمون ویسکانسین (WCST) که یک تست استاندارد نورسایکالوژیک برای ارزیابی ناحیه پره فرونتال است مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج حاصله با استفاده از آزمون تی- تست و کای اسکوئر و نرم افزار SPSS مورد مقایسه آماری قرار گرفت. بیماران اسکیزوفرن مبتلا به دیسکنزی دیررس نسبت به بیماران اسکیزوفرن غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس (افزایش تعداد کل خطاها، خطای درجاماندگی و کاهش تعداد طبقات تکمیل شده) به صورت معنی داری (P<0.001) در معیارهای مورد ارزیابی در آزمون ویسکانسین اختلال نشان دادند که حاکی از اختلال عملکرد لوب فرونتال در این بیماران بود. به نظر می رسد با انجام آزمون ویسکانسین در زمان تشخیص بیماری اسکیزوفرنی، می توان بیماران مبتلا به اختلال عملکرد لوب فرونتال و در نتیجه حساس به وقفه سیستم دوپامینرژیک را شناسایی نموده و با مصرف داروهای آنتی سایکوتیک نامعمول (آتیپیک) و کنترل مداوم حرکات غیر طبیعی در این گروه از بیماران، از ایجاد و پیشرفت دیسکنزی دیررس جلوگیری نمائیم.  


ادامه مطلب...


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:46 عصر

چرا مردان کم حرفند ؟
می‌خواهم موضوعی را بگویم که شاید بسیاری از خانم‌ها نشنیده باشند. بهتر است بی‌پرده بگویم اینکه آقایان بر خلاف تصور خانم‌ها چندان هم کم حرف نیستند.
بسیاری از زنان تصور می‌کنند که همسرانشان قوی ولی خیلی کم حرفند. در واقع خانم‌ها در شگفتند که این همسران قوی چرا در باره احساسات و افکار خود چیزی نمی‌گویند یا به‌اصطلاح همه اش توی خودشان هستند.
اما، واقعیت این است که مردان هم دوست دارند در باره امید‌ها و آرزو‌ها، ترس‌ها و افکار، احساسات و عواطف خود حرف بزنند. شما سعی می‌کنید ساعتی را با همسرتان و به دور از جار وجنجال بچه‌ها تنها بمانید به آن امید که شاید کمی هم در باره خودتان و زندگی مشترکتان با هم گفت‌وگو داشته باشید اما، غالبا ساکت می‌ماند.
آن وقت است که از خودتان می‌پرسید: چی شده؟ چرا چشم از تلویزیون بر نمی‌دارد؟ چرا از خودش، روابطمان یا مسائل و مشکلات مالی که داریم حرفی نمی‌زند؟ چرا به سر و وضع خانه نمی‌رسد؟ چرا نمی‌تواند 10 دقیقه، فقط 10 دقیقه، از خودش، کارهاش و از خودمان برایم بگوید؟!
در واقع، از هر 5 زن، یکی از اینکه همسرش با او ارتباط کلامی خوبی ندارد، گله مند است. 30 در صد آقایان هم مهم‌ترین دلیل اختلاف در زندگی مشترکشان را،
ناتوانی آنان در ایجاد ارتباط کلامی با همسرانشان می‌دانند. به راستی چرا؟
پاسخ این است: حتی مردانی که علاقه‌مندند در باره احساسات و عواطف و خواسته‌های خود با همسرانشان حرف بزنند یا درد دل کنند؛ یعنی با آنها رابطه کلامی برقرار کنند، این را کاری ساده و راحت نمی‌بینند.
دلا یلی وجود دارد که باعث می‌شود مردان به جای بیان احساسات خود لب فرو بندند؛ از جمله: مردها کمی وحشت زده هستند؛ بی‌تردید، زنان در ایجاد رابطه با دیگران مهارت بسیار دارند.
زنان معمولا بعداز نوشیدن یکی دو فنجان چای و کمی گپ زدن، شروع به پرسش می‌کنند؛ با تمام انرژی حرف می‌زنند؛ از همه چیز سر در می‌آورند؛ از هر دری سخن می‌گویند؛ و در این کارچنان استادانه عمل می‌کنند و تمامی مهارت‌ها و ترفند‌های خود را به‌کار می‌برند که همواره و در بسیاری از مواقع سر رشته کلام را در دست می‌گیرند.
اما زنان، همیشه در صحبت کردن گوی سبقت را از دیگران می‌ربایند. البته، آقایان این را به‌خوبی می‌دانند؛ وهمین طور هم می‌دانند که بیش از یک سوم زنان عقیده دارند که مردها به‌کلی نمی‌توانند با همسرانشان رابطه کلامی خوبی بر قرار کنند و قادر به درک آنان نیستند و نتیجه اینکه، مردها از حرف زدن خیلی می‌ترسند؛ چون اگر ضمن صحبت اشتباه کنند، دچار درد سر می‌شوند.
مرد‌ها در خانه نیاز به آرامش دارند؛ از نظر یک زن، وقتی مرد قدم به خانه می‌گذارد باید از سیر تا پیاز همه آنچه را که طی روز در بیرون از خانه برایش اتفاق افتاده با همسرش در میان بگذارد.
بنا بر این، وقتی مرد از محیط کاری پر تنش به خانه بر می‌گردد و با همسری روبه‌رومی شود که انتظار دارد با او وارد یک بحث جدی بشود، تنها یک راه برایش می‌ماند؛ گریز از ورود به بحث و البته گاهی اوقات هم برعکس تسلیم می‌شود.
مرد‌ها دوست ندارند در تنگنا قرار گیرند؛ وقتی زن از همسرش می‌خواهد که بیشتر با او به گفت‌وگو بنشیند و مرد در مقابل این خواست همسرش مثل گذشته بر خورد می‌کند، اختلافات آنها بالا می‌گیرد.
روشن است که بسیاری از مردها دوست ندارند مثل یک شاهد عینی یا مجرم از سوی همسر خود زیر بمباران سؤال قرار گیرند اما، یک تاکتیک قدیمی هست که استفاده از آن، جریان امورو روابط زناشویی را بهتر می‌کند و آن این است:
از این همه دخالت در کارهای همسرتان دست بر دارید ؛ به او فرصت حرف زدن بدهید؛ و نتیجه اینکه به احتمال زیاد زبان به گفتن خواهد گشود.
منبع: همشهری آنلاین


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:46 عصر

توصیه های مفید جهت حسادت مردانه
* با کسی ازدواج کنید که شما را به خاطر خصوصیت خودتان برگزیده باشد، نه با کسی که میل دارد شما را از چنگال سیل خواستگارانتان درآورد. چنین مردی وقتی به شما دست یافت همه چیز را فراموش می کند. او در واقع در پی ازدواج نیست. بلکه در پی پیروزی است. او فقط به دست آوردن را می خواسته، نه زندگی کردن را.
* با مردانی که به خاطر حسادت، با زنان با خشونت رفتار می کنند و این را جزء افتخارات خود می دانند، ازدواج نکنید. این آدم ها از احترام، اعتماد و اطمینان چیزی نمی دانند.
* وقنی مردتان به شما حسادت کرد، اگر با صحبت و مذاکره بخواهید ثابت کنید که به او وفادارید، بی فایده است. مذاکره و نرمش نشان دادن، گاهی کار را خراب تر می کند، زیرا مرد به اشتباه این طور استنباط می کند که پس حق داشته است حسادت کند، لذا با وی قاطع باشید، « نه» بگوئید و سکوت موقرانه خود را حفظ کنید.
* اگر به کسی یا جایی نگاه می کردید و او از این کار ناراضی شد و از شما پرسید که به کجا نگاه می کردید؟ دروغ نگویید و هول نشوید، بی درنگ حقیق را به او بگویید.
* وقتی حسادتش گل کرد، همان لحظه به او محبت نکنید زیرا با این ترتیب شرطی می شود. چون به ذهنش این گونه خطور می کند که از پس هر حسادتی محبت است! پس هر بار که حسادت کند، محبت خواهد دید!
* وقتی حسادت می کند او را مسخره نکنید. اگر احساس او را به بازی بگیرید، عواقب خطرناکی در انتظار شماست. بعضی از زنان، به نادرست از این کار مرد خوششان می آید و از مرد خود سوء استفاده می کنند.
* وقتی به شما حسادت کرد برای رفع آن، با او لجبازی نکنید. چون در چنین مواقعی عاقبت این شما هستید که فدا می شوید! ابتدا سعی نمایید تا با شیوه های معقول با او مذاکره کنید.
* وقتی در محلی هستید که متوجه شدید دارد حسادتش گل می کند و ممکن است با شما یا با سایر میهمانان درگیر شود، بهتر است جای خود را عوض کنید، یا به بهانه ی کمک به صاحبخانه، به آشپزخانه بروید و خود را مشغول کنید.
* صداقت داشته باشید، یعنی اگر قرار است کاری انجام بدهید که فکر می کنید او را دلخور خواهید کرد، قبلاً آن را با وی در میان بگذارید. اگر قرار است جایی بروید و میدانید که مایل نیست به آنجا بروید، با او لجبازی نکنید. اگر دیدید با یکی از کارهای شما شدیداً مخالف است، حتی المقدور آن را انجام ندهید.
بیشتر مردها به یکی دونفر از اطرافیان حسادت می کنند. این افراد ممکن است باجناقشان، پسر خاله یا پسر عموی شما باشند، یا گاهی ممکن است این حسادت به یکی از خویشان و یا در نهایت به یکی از دوستان مشترک شما باشد. پس از اینکه حساسیت او را نسبت به افراد خاصی تشخیص دادید، سعی کنید تحت هیچ عنوان با آنها خودمانی نشوید و حتی از شوخی های معمولی نیز درگذرید. تا رفته رفته شوهرتان خوش بین شود و نسبت به شما اعتماد کافی پیدا نموده و خودش هم دارای اعتماد به نفس بیشتری بشود. آن وقت است که همه چیز به سیر طبیعی خود خواهد افتاد.
* و از نشانه های خداوند آن است که برای شما از نوع خودتان همسرانی آفرید که با آنان آرام گیرید و در میان شما مهربانی افکند، و در این امر ، برای اندیشه و روان مایه های عبرت است.
قرآن کریم ( روم-21)
* در میان مردم هوشمند، مطمئن ترین پایه ازدواج، دوستی است. شریک بودن در علایق واقعی، توانایی پایان دادن به جنگ عقاید، و درک افکار دیگری و رویاهایش. « جبران خلیل جبران»
منبع: http://forums.mihandownload.com


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:46 عصر

سکیزوفرن چیست؟


--------------------------------------------------------------------------------


سالانه 20 هزار نوجوان و جوان ایرانی به اسکیزوفرنی مبتلا می شوند
اسکیزوفرنی یا اسکیزوفرنیا شایع ترین نوع روان پریشی است که در صورت کم توجهی می تواند، تبدیل به یک بیماری ناتوان کننده صعب العلاج با عوارض ناخوشایند و خطرناک شود و در صورت توجه شایسته، تبدیل به یک بیماری قابل کنترل گردد که فرد مبتلا می تواند به زندگی عادی و رضایت بخش پیشین بازگردد. برای آشنایی بیشتر با بیماران اسکیزوفرن با آقای دکتر فربد فدایی، روان پزشک و مدیر گروه روان پزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی رفتیم تا با این بیماری شایع بیشتر آشنا شویم...
ابتدا بفرمایید اسکیزوفرنیا چیست؟
اسکیزوفرنیا یک بیماری واحد نیست بلکه گروهی از بیماری ها با سبب شناسی، سیر و سرانجام متفاوت است که به علت نشانه های مشترک بالینی تحت یک عنوان نامیده می شوند. این نشانه های متفاوت مربوط به حوزه های اندیشه، عاطفه، ادراک و رفتار است. هوش و قوای شناختی به طور نسبی کمتر دچار نارسایی می شود. اسکیزوفرنیا نمونه اصلی روان پریشی ها را تشکیل می دهد.
و تعریف روان پریشی؟
روان پریش ها گروهی از نابه سامانی های شدید روانی هستند که مهم ترین مشخصه آنها اختلال شدید در کارکردهای روانی و قطع ارتباط با واقعیت است. برخی روان پریشی ها عضوی هستند یعنی عامل آنها در دستگاه عصبی مرکزی با چشم یا وسایل تشخیصی نوین قابل مشاهده است. برای نمونه، ضربه و شکستگی جمجمه که به جراحت مغز منجر می شود امکان دارد با توهم و هذیان همراه گردد که حاکی از قطع ارتباط با واقعیت و ممیزه روان پریشی است. اما اکثر روان پریشی ها جنبه کارکردی دارند یعنی قادر به مشاهده آسیب شناسی مغزی در آنها نیستیم اما کارکرد مغز نابه هنجار شده است. اسکیزوفرنیا، نابه سامانی های هذیانی، نابه سامانی اسکیزوفرنیا و موارد متعدد دیگر جزو روان پریشی های کارکردی هستند البته ما می دانیم که در روان پریشی های کارکردی، بیوشیمی مغز دچار نابه هنجاری است و احتمالا ناقل های عصبی یا نوروترانسمیترها اشکالی پیدا کرده اند. روان پریشی ها در اصطلاح عامه دیوانگی و در اصطلاح فقهی و حقوقی جزو انواع جنون خوانده می شوند.
به واژه های جنون و دیوانگی اشاره کردید. آیا استفاده از این واژه ها را تایید می کنید؟


ادامه مطلب...


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:46 عصر

آیا طبیعت مرد چند همسری است؟
حتما تعجب خواهید کرد اگر بشنوید عقیده رایج روانشناسان و فیلسوفان‏اجتماعی غرب بر این است که مرد چند همسری آفریده شده،تک همسری بر خلاف‏طبیعت اوست. ویل دورانت در لذات فلسفه صفحه 91 پس از آن که شرحی درباره‏آشفتگیهای اخلاقی امروز از نظر امور جنسی می‏دهد،می‏گوید: «بی شک بسیاری از آن،نتیجه علاقه‏«اصلاح ناپذیری‏»است که به تنوع داریم وطبیعت‏به یک زن بسنده نمیکند.»
هم او می‏گوید: «مرد ذاتا طبیعت چند همسری دارد و فقط نیرومندترین قیود اخلاقی،میزان‏مناسبی از فقر و کار سخت و نظارت دائمی زوجه می‏تواند تک همسری را به اوتحمیل کند.»
در شماره 112 مجله زن روز تحت عنوان‏«آیا مرد طبیعتا خیانتکار است؟» نوشته‏است:
«پروفسور اشمید آلمانی گفته است:…در طول تاریخ،مرد همیشه خیانتکار بوده وزن دنباله‏رو خیانت.حتی در قرون وسطی نیز برابر شواهد موجود 90 درصد ازجوانان به دفعات رفیقه عوض می‏کردند و 50 درصد از مردان زندار به همسرانشان‏خیانت می‏ورزیدند.رابرت کینزی، محقق معروف امریکایی در گزارشش-که به‏کینزی راپورت مشهور شده-نوشته است:مردان و زنان امریکایی در بی‏وفایی وخیانت دست‏سایر ملل دنیا را از پشت‏بسته‏اند…کینزی در قسمت دیگر گزارشش‏آورده است:«زن بر خلاف مرد از تنوع‏جویی در عشق و لذت بیزار است.به همین‏دلیل بعضی اوقات از رفتار مرد سر در نمی‏آورد.ولی مرد تنوع جویی را نوعی‏ماجراجویی تلقی می‏کند،آسان از راه بدر می‏رود و به نظر او آنچه مهم است لذت‏جسمی است نه لذت عاطفی و روحی.تظاهر به تماس عاطفی و روحی در مرد فقطتا وقتی است که فرصتی برای درک لذت جسمی پیش نیامده است.روزی پزشک‏مشهوری به من گفت:«پولیگام‏»بودن مرد(تنوع دوستی و تعدد خواهی)و«منوگام‏»بودن زن(انحصار خواهی و یکه شناسی)یک امر بدیهی است،زیرا در مردمیلیونها سلول‏«اسپرم‏»تولید می‏شود در حالی که زن در دوران آمادگی جز یک‏تخم از تخمدان تولید نمی‏کند.صرف نظر از فرضیه کینزی،بد نیست از خودمان‏بپرسیم:آیا وفادار بودن برای مرد مشکل است؟
هانری دومنترلان فرانسوی در پاسخ این سؤال نوشته است:وفادار بودن برای مردمشکل نیست‏بلکه غیر ممکن است.یک زن برای یک مرد آفریده شده است و یک‏مرد برای زندگی و همه زنها.مرد اگر به تاریکی می‏پرد و به زنش خیانت می‏کندتقصیر خودش نیست،تقصیر خلقت و طبیعت است که همه عوامل خیانت را در اوبه وجود آورده است.»
در شماره 120 همین مجله تحت عنوان‏«عشق و ازدواج به سبک فرانسوی‏» چنین می‏نویسد: «زن و شوهر فرانسوی مساله بی‏وفایی را بین خودشان حل کرده و برای آن قاعده‏و قانون و حد و حدودی قائل شده‏اند.اگر مرد از مرز این قاعده و قانون تجاوز نکندپرش به تاریکی‏اش بی‏اهمیت است.آیا اصولا یک مرد بعد از دو سال زندگی‏زناشویی می‏تواند وفادار بماند؟به طور یقین نه،زیرا این خلاف طبیعتش است.امادر مورد زنان تا اندازه‏ای تفاوت می‏کند و خوشبختانه آنها به این تفاوت واقفند.درفرانسه اگر شوهری مرتکب خیانت‏شود زنش احساس نارضایی نمی‏کند یاعصبانی نمی‏شود،زیرا به خودش دلداری می‏دهد:او فقط جسمش را با خودش‏نزد دیگری برده نه روح و احساساتش را،روح و احساساتش مال من است.»
در چند سال پیش نظریه یک پروفسور زیست‏شناس به نام دکتر راسل لی در همین‏زمینه در روزنامه کیهان منتشر شد و مدتی مورد بحث و گفتگوی نویسندگان ایرانی ‏بود.به عقیده دکتر راسل لی قناعت مرد به یک زن خیانت‏به نسل است،نه از نظر کمیت‏بلکه از نظر کیفیت;زیرا بسنده کردن مرد به یک زن نسل او را ضعیف می‏کند.نسل درچند همسری قوی و نیرومند می‏گردد.
به عقیده ما این توصیف از طبیعت مرد به هیچ وجه صحیح نیست.الهام بخش این‏مفکران در این عقیده اوضاع خاص محیط اجتماعی آنها بوده نه طبیعت واقعی مرد. البته ما مدعی نیستیم که زن و مرد از لحاظ زیست‏شناسی و روانشناسی وضع‏مشابهی دارند.
بر عکس، معتقدیم زیست‏شناسی و روانشناسی مرد و زن متفاوت است‏ و خلقت از این تفاوت هدف داشته است،و به همین جهت نباید تساوی حقوق انسانی ‏زن و مرد را بهانه برای تشابه و یکنواختی حقوق آنها قرار داد.از نظر روحیه‏تک همسری نیز قطعا زن و مرد روحیه‏های متفاوتی دارند.زن طبعا تک شوهر است; چند شوهری بر ضد روحیه اوست.نوع تمنیات زن از شوهر با چند شوهری سازگارنیست.اما مرد طبعا تک همسر نیست،به این معنی که چند زنی بر ضد روحیه او نیست. چند زنی با نوع تمنیاتی که مرد از وجود زن دارد ناسازگار نیست.
اما ما با آن عقیده که روحیه مرد با تک همسری ناسازگار است مخالفیم.ما منکراین نظر هستیم که می‏گوید علاقه مرد به تنوع‏«اصلاح ناپذیر»است.ما با این عقیده‏مخالفیم که وفاداری برای مرد غیر ممکن است و یک زن برای یک مرد آفریده شده ویک مرد برای همه زنها.
به عقیده ما عوامل خیانت را محیطهای اجتماعی در مرد به وجود می‏آورد نه‏خلقت و طبیعت.مسؤول خیانت مرد خلقت نیست،محیط اجتماعی است.عوامل‏خیانت را محیطی به وجود می‏آورد که از یک طرف زن را تشویق می‏کند تمام فنون‏اغوا و انحراف را برای مرد بیگانه به کار ببرد،هزار و یک نیرنگ برای از راه بیرون‏رفتن او بسازد;و از طرف دیگر به بهانه اینکه یگانه صورت قانونی ازدواج‏تک همسری است،صدها هزار بلکه میلیونها زن آماده و نیازمند به ازدواج را از حق‏زناشویی محروم می‏کند و آنها را برای اغوای مرد روانه اجتماع می‏سازد.
در مشرق اسلامی پیش از آن که آداب و رسوم غربی رایج گردد 90 درصد مردان،تک همسر واقعی بودند;نه بیش از یک زن شرعی داشتند و نه با رفیقه و معشوقه ‏سرگرم بودند.زوجیت اختصاصی به مفهوم واقعی کلمه بر اکثریت قریب به اتفاق‏خانواده‏های اسلامی حکم فرما بود.
منبع: http://www.funpatogh.com


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:46 عصر

وظایف اعضای خانواده یک بیمار اسکیزوفرناسکیزوفرن
مهم‌ترین وظیفه خانواده یک بیمار اسکیزوفرن به رسمیت شناختن بیماری در عضو خانواده است. متاسفانه خیلی از خانواده‌ها وجود بیماری روانی را در فرزند، همسر یا والدین خود انکار می‌کنند. برای نمونه می‌گویند: پسر ما بیمار نیست، بلکه کارهایی که می‌کند دست خودش است و اگر بخواهد می‌تواند جور دیگری رفتار کند. اما خانواده نمی‌دانند که بیمار بیش از همه از وضعیت خویش رنج می‌برد اما بدون کمک حرفه‌ای روان‌پزشک قادر به تغییر رفتار خود نیست و توقع بی‌جای بستگان بر مشکل او می‌افزاید...
دومین وظیفه خانواده، حفظ آرامش در محیط خانه و پرهیز از خرده‌گیری‌ها و سرزنش‌های ناموجه نسبت به بیمار است. برای نمونه، سرزنش یک دختر جوان مبتلا به اسکیزوفرنیا که چرا نمره‌هایت مانند گذشته درخشان نیست، موجب افزایش دید منفی او نسبت به خود و احساس بی‌ارزشی در وی می‌شود و رنج او را بیشتر می‌کند. انتقاد از یک بیمار اسکیزوفرنیک که چرا در کنکور دانشگاه قبول نمی‌شوی؟ یا چرا به دنبال یک کار پردرآمد نمی‌روی؟ بر پریشانی او می‌افزاید. سومین وظیفه افراد خانواده، همکاری در درمان بیمار است، چه درمان‌های دارویی و چه درمان‌های روانی‌اجتماعی. برای نمونه باید مراقب مصرف دارو توسط بیمار باشند و از اظهارنظرهای نامربوط به دارو و درمان او که شبیه دوستی خاله خرسه است، بپرهیزند. برای نمونه اگر دارو نخوری بهتر است! یا تو که حالت خوب شده است چرا به مصرف دارو ادامه می‌دهی؟ یا مصرف دارو خطرناک است،

ادامه مطلب...


<   <<   46   47   48   49   50   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ