سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این تویی که اغیار را ازدل های دوستانت زدودی ... و چون عالَم ها آن را وحشت زده کند، تو همدم آنانی . [امام حسین علیه السلام ـ در دعای روز عرفه ـ]
 
یکشنبه 88 اسفند 2 , ساعت 4:12 عصر

دیدگاه‌ مبتذل‌ نسبت‌ به‌ کار


اگر در جامعه ای کار برای افراد مهم نباشدوهیچ اهمیتی به کار ندهند وکار را برای درآمد آن بخواهند وافراد این جامعه بتوانند درآمد خود را از طریق بیکاری کسب کنند دیگر به استقبال کار نخواهند رفت ، برای خود از کار یک هیولا خواهند ساخت که جزء درد سر برای انها چیزی دیگر نخواهد داشت. در این جامعه کار برای صاحبان کار مانند سم خواهد بود که موجب مسمومیت آنها می شود. در حالی که اگر کار را برای خود کار بخواهند نه تنها از آنها در برابر حوادث روحی واسترس زا جلوگیری خواهد کرد بلکه زندگی آنها را لذت بخش و موجب پیشرفت وترقی جامعه خواهد شد.


ادامه مطلب...

یکشنبه 88 اسفند 2 , ساعت 4:12 عصر

چند روایت در فضیلت علم


((العالم من عرف قدره ))


دانشمند کسی است که خود را بشناسد (و قدر خود را بداند)


((العالم ینظر بقلبه و خاطره الجاهل ینظر بعینه و ناظره )).


دانشمند به دل و فکر و اندیشه می بیند و نادان به دیده و نظر ظاهر خود نگاه می کند.


((العالم الذی لا یمل من تعلم العلم )).


دانشمند کسی است که از آموزش دانش ملول و خسته نگردد.


ادامه مطلب...

یکشنبه 88 اسفند 2 , ساعت 4:12 عصر

داستان تحصیل کردن قاضی ابویوسف انصاری


قاضی ابویوسف (یعقو بن ابراهیم انصاری ) گوید: در ایام کودکی من ، پدرم مرد مادرم مرا نزد قصاری برد و بدست او سپرد که به وی خدمت کنم من او را ترک کرده می رفتم در حلقه درس ابوحنیفه نشسته و به سخنان او گوش ‍ می دادم ، مادرم می آمد دست مرا می گرفت و کشان کشان به نزد قصار می برد و چون این کار تکرار شد و ابوحنیفه نیز به من توجه داشت و می دانست که من به یاد گرفتن علم علاقه دارم و می دید که بسیار فرار کرده و مادرم به سراغم می آید و حتی یک روز به ابی حنیفه گفت : ای شیخ تو فرزند مرا فاسد کرده ای این کودک یتیمی است چیزی ندارد من باید از راه رسیدگی برای او غذا تهیه کنم و می خواهم که برود کار کند و خرجی خودش را بیاورد.


ابوحنیفه به مادرم گفت : برو پی کارت ای زن همین طفل که چنین علاقه به تحصیل علم دارد به روزی خواهد رسید که فالوذج را با روغن فندق خواهد خورد. مادرم به او گفت : تو پیر و خرفت شده ای هذیان می گوئی و عقلت را از دست داده ای پس من ملازم ابوحنیفه شدم تا اینکه خداوند از طریق علم منفعتی زیاد به من رسانید تا حدی که با هارون الرشید مجالست می کردم و با او بر سر سفره غذا می نشستم بعضی از ایام برای هارون فالوذج آوردند به من گفت : ای یعقوب بخور از این غذا که هر روز چنین غذایی بدست نمی آید. گفتم : این چه غذائیست یا امیرالمؤمنین ؟گفت : این فالوذج است که با روغن فندق تهیه می کنند وقتی این سخن را شنیدم خنده ام گرفت هارون ازعلت خنده ام سؤال کرد، داستان را از اول تا آخر گفتم هارون از این اتفاق عجیب تعجب کرد و گفت : ((لعمری ان العلم لینفع دنیا و دینا)) به جان خودم سوگند می خورم که علم و دانش برای دنیا و دین منفعت دارد.(144)


بی جرعه غم کسی به جائی نرسد


تا خون نشود دلی به کامی نرسد


از گلشن حکمت و گلستان هنر


بوئی که دهد به هر مشامی نرسد


 



زهری و برادر دینی و شهید او که هر دو غبطه یکدیگر می خوردند


محمد بن مسلم ابن شهاب زهری گوید: مرا برادری دینی بود که علاقه شدیدی به او داشتم وی در جهاد روم شهید شد و من غبطه او را می خوردم و می گفتم : کاش منهم با او شهید شده بودم تا اینکه شبی او را در خواب دیدم گفتم : خدا با تو چه کرد؟ گفت : به خاطر جهاد و شهادت و دیگر بواسطه محبت من به محمد و آل محمد خداوند مرا آمرزید و مرا در بهشت به قدر مسیر یکسال از هر جانب عطا فرموده است .


پس من به او گفتم : من به تو غبطه می برم و دوست داشتم که مانند تو شهید می شدم و به این درجات می رسیدم .


او گفت : برعکس من بیشتر به تو غبطه می خورم و می گویم کاش جای تو بودم ، گفتم : چطور؟ گفت : برای اینکه تو در هر جمعه حضرت علی بن الحسین علیه السلام را زیارت می کنی و سلامش می دهی و نماز در پشت سرش می خوانی و من از این فیوضات محرومم ، پس هر وقت جمال مبارکش را می بینی صلوات بفرست بر محمد و آل محمد سپس از آن حضرت روایت می کنی و در این زمان سخت دوران بنی امیه متعرض و متحمل سختی ها می شوی وقتی تو به این سجیه ادامه می دهی تا روز مرگ تو هزار هزار سال مسافت از من بالاتر خواهی شد.


چون بیدار شدم فکر کردم این خواب اضغاث و احلام است و چون دوباره خوابم برد دیدم همان مرد به خوابم آمده گفت : آیا شک کردی شک نکن که شک کفر است و آنچه دیدی به کسی نگو و علی بن الحسین به تو خبر خواهد داد که در خواب چه دیده ای پس بیدار شدم نماز خواندم دیدم قاصد حضرت سجاد آمد و مرا برد نزد حضرت فرمود ای زهری دیشب در خواب چنین و چنان دیده ای و هر دو خواب را برایم خبر داد.(145)


آری فرصت را نباید از دست داد از موقعیتها حداکثر استفاده را باید برد. که فردای قیامت روز حسرت است .


یکشنبه 88 اسفند 2 , ساعت 4:12 عصر

گرسنگان علم با وجود گرسنگی غذا


از سخنان رسول اکرم است : ((کل صاحب علم غرثان الی علم )).


هر صاحب علمی گرسنه علم است .


و نیز فرمود: ((اجوع الناس طالب العلم و اشبعهم الذی لا یبتغیه ))


گرسنه ترین مردم طالب علم ، و سیرترین آنها کسی است که به دنبال علم نمی رود.(108)


حضرت علی علیه السلام عشق و علاقه به درک حقایق را از خصوصیات دانشمندان حقیقی می شمارد و می فرماید:


((العالم لا یشبع من العلم و لا یتشبع )). عالم از علم سیر نمی شود (تحصیل علم را در مرحله معینی متوقف نمی کند و چیزی او را از علم بی نیاز نمی سازد) و خود را به سیری نمی زند (اظهار بی نیازی از علم نمی کند)(109)


((منهومان لا یشبعان طالب العلم و طالب الدنیا)).


دو گرسنه است که هیچگاه سیر نشوند جوینده علم و طالب دنیا


خاتم ملک سلیمان است علم


جمله عالم صورت و جان است علم


علم دریائیست بی حد و کنار


طالب علم است غواص بحار


گر هزاران سال باشد عمر او


او نگردد سیر خود از جستجو


کان رسول حق بگفت اندر بیان


اینکه منهومان هما لا یشبعان


طالب دنیا و توقیراتها


طالب العلم و تدبیراتها


از پیامبر گرامی اسلام (ص ) روایت شده که : هر کس ، شکمش را گرسنه بدارد، اندیشه اش بزرگ گردد و میراثهای معرفت را می شنود.(110)


((من اجاع بطنه عظمت فکرته و قد سمعت مواریث المعرفة )).


و در جای دیگر فرموده اند: ((تفکر ساعة خیر من عبادة سبعین سنة .


ساعتی اندیشیدن برتر از هفتاد سال پرستیدن است .(111)


((یحتاج الامام الی قلب عقول و لسان قئول و جنان علی اقامة الحق صؤ ل )).


پیشوا و رهبر جامعه و جماعت نیازمند آن است که دلی دانا و زبانی گویا و روحی قوی و توانا داشته باشد برای پایداری حق و در پیکار با باطل شجاع و نیرومند باشد.(112)


((قال حسین علیه السلام : ((دراسة العلم لقاح المعرفة و طول التجارب زیادة فی العقل )).


امام حسین علیه السلام فرموده است : آموختن دانش بارور شدن از معرفت است و درازی تجربه مایه فزونی عقل و خرد است .(113)


حضرت موسی بن جعفر به هشام بن حکم فرمود:


((و اعلموا ان الکلمة من الحکمة ضالة المؤمن فعلیکم بالعلم قبل ان یرفع و رفعه غیبة عالمکم بین اظهرکم .


بدانید سخن که از روی حکمت و مصلحت باشد گمشده مؤمن است و (آن را جستجو می کند و در هر کجا و از هر کسی آن را پیدا کند می گیرد چنانچه صاحب گم شده جستجو می کند و در دست هر کسی باشد می گیرد گرچه کافر باشد) سپس فرمود بر شما باد به تحصیل علم پیش از آنکه علم از میان شما رخت بربندد و برود و رفتن آن به این است که عالم و دانشمند از میان شما غایب گردد.(114)


پس باید از وجود با برکت و پر فیض علمای دین استفاده کرد و وجود آنها را غنیمت شمرد و از فرمایشات و نوشتجات آنان حداکثر استفاده نمود.


روزی حضرت عیسی بن مریم خطاب به بنی اسرائیل کرده فرمود:


((یا بنی اسرائیل لاتحدثوا بالحکمة فتظلموها و لاتمنعوها اهلها فتظلموهم )).


ای بنی اسرائیل با جهال و اشخاص بیسواد و نادان از حکمت سخن نگوئید که به آن ظلم کنید و حکمت و دانش را از اهلش منع نکنید که به آنان نیز ظلم روا دارید.


و نیز امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:


لا تعلقوا الجواهر فی اعناق الخنازیر)).جواهر بر گردن خوکان نیندازید.(115)


یقول الله عز و جل : ((اذا کان الغالب علی العبد الاشتغال بی جعلت بغیته و لذته فی ذکری فاذا جعلت بغیته و لذته فی ذکری عشقنی و عشقته فاذا عشقنی و عشقته رفعت الحجاب فیما بینی و بینه و صیرت ذلک تغالبا علیه ، لا یسهوا اذا سهی الناس اولئک کلامهم کلام الانبیاء اولئک الابطال حقا))... (116)


ابن قداح از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: حضرت رسول صلی الله علیه وآله فرموده است :


((اذا دعا احدکم فلیعمم فانه اوجب للدعاء)) هرگاه یکی از شما خواست دعا کند عمامه بر سر بگذارد که آن با استجابت دعا است .(117)


((اجوع الناس طالب العلم و اشبعهم الذی لا یبتغیه )).


از همه مردم گرسنه تر آن کس است که در پی دانش می رود و از همه مردم سیرتر آن کس است که طالب آن نیست .(118)


((اغدوا فی طلب العلم فان الغدو برکة و نجاح )).


در طلب علم زودخیز باشید زیرا زودخیزی مایه برکت و کامیابی است .(119)


((تناصحوا فی العلم و لا یکتم بعضا فان الخیانة فی العلم اشد من الخیانة فی المال )).


در کار دانش یار همدیگر باشید و دانش خود را از یکدیگر پوشیده مدارید که خیانت در علم بدتر از خیانت در مال است .(120)


((من طلب العلم تکفل الله رزقه ))؛ هر که علم جوید خدا عهده دار روزی او است .(121)


(( ساعة من عالم متکی ء علی فراشه ینظر فی علمه خیر من عبادة العابد سبعین عاما)).


یک ساعت وقت دانشوری که بر بستر خویش تکیه زده در علم خویش ‍ می نگرد از هفتاد سال عبادت عابد نیکوتر است .(122)


طالب العلم لله افضل عندالله من المجاهد فی سبیل الله )).


هر که علم برای رضای خدا جوید نزد خدا از مجاهد فی سبیل الله بهتر است .(123)


((من طالب علما فادرکه له کفلان من الاجر و من طلب علما و لم یدرکه کتب له کفل من الاجر)).


هر که علمی جوید و بیابد برای او دو بهره پاداش نویسند و هر که علمی جوید و نیابد برای او یک بهره پاداش می نویسند.(124)


((ثوب العلم یخلدک و لا یبلی و یبقیک و لایفنی )).


لباس تحصیل علم و عمل کردن بر علم تو را پایدار نماید و نمی پوسد و ترا باقی می دارد و فانی نمی شود.(125)


((حب العلم و حسن الحلم و لزوم الصواب من فضائل اولوا الالباب )).


دوست داشتن علم و بردباری خوب و ملازمت راه درست از فضائل خردمندان است .(126)


((شیئان لایبلغ غایتهما العلم و العقل ؛ دو چیز است که به کنه و پایان آن دو رسیدن نتوان یکی علم و دیگری عقل است .(127)


((شین العلم الصلف ))؛ لاف زدن و گزاف گفتن علم را زشت سازد؛


((علی المتعلم ان یؤ دب نفسه فی طلب العلم و لایمل من تعلمه و لایستکثر ما علم ))


بر طالب علم است که نفس خویش را در کار طلب علم دارد و از آموختن دانش خسته نشود و آنچه دانسته است بسیار نداند(128)


((علی العالم ان یعمل بما علم لم یطلب تعلم ما لم یعلم )).


بر عالم است که اول بدانچه دانسته است عمل کند آنگاه در صدد دانستن آنچه نمی داند برآید.(129)


((قیمة کل امرء ما یعلم ))؛ ارزش هر کسی به اندازه دانش او است .


((قدر المرء علی قدر فضله ))؛ ارزش هر کسی به اندازه دانش او است .(130)


((قول لا اعلم نصف العلم ))؛ گفتن نمی دانم خود نصف علم است .(131)


((لا یتعلم من یتکبر))؛ کسی که تکبر داشته باشد علم نیاموزد.(132)


((لایدرک العلم براحة الجسم ))؛ علم با تن پروری بدست نیاید.


((قال الصادق علیه السلام فی حدیث لحماد بن عیسی : فکن یا حماد طالباللعلم فی آناء اللیل و النهار و ان اردت تقر عینک و تنال خیر الدنیا و الاخرة فاقطع الطمع معا فی ایدی الناس وعد نفسک فی الموتی و لاتحدثن نفسک انک فوق احد من الناس و اخزن لسانک کما تخزن مالک )).


حضرت صادق علیه السلام به حماد بن عیسی فرمود: یا حماد روز و شب در جستجوی دانش باش و اگر خواهی چشمت روشن شود و خیر دنیا و آخرت را بدست بیاوری طمعت را از آنچه در دست مردم است قطع کن و خود را جزء مردگان بدان و هیچ وقت فکر نکن که تو از احدی بالاتری و زبانت را حفظ کن چنانچه مالت را حفظ می کنی (و آنرا رها و آزاد نگذار).(133)


قال الحسن بن علی علیهماالسلام : ((علم الناس علمک و تعلم علم غیرک فیکون قد اتقنت علمک و علمت ما لم تعلم )).


حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام فرموده است دانشت را به دیگران یاد بده و از علم و دانش دیگران یاد بگیر که در این صورت هم دانش خود را استحکام بخشیدی و هم آنچه نمیدانستی یاد گرفتی .(134)


عن ابی عبدالله علیه السلام قال : معلم الخیر یستغفر له دواب الارض ‍ وحیتان البحر و کل صغیرة و کبیرة فی ارض الله و سمائه )).


حضرت صادق علیه السلام فرموده است : معلم خیر را طلب آمرزش کنند جنبندگان زمین و ماهیان دریا و هر کوچک و بزرگی که در زمین و آسمان خدا می باشند.(135)


نهج البلاغه : ((لا تفتح الخیرات الا بمفاتیح العلم و لاتکشف الظلمات الا بمصابیحه )).


در نیکوئی گشوده نمی شود مگر با کلیدهای علم و تاریکیهای گمراهی جز به چراغ دانش روشن نمی گردد.


((بادروا العلم من قبل تصویح نبته و من قبل ان تشغلوا بانفسکم عن مستشاده ))


برای کسب علم بشتابید پیش از آنکه گیاه آن بخشکد و قبل از آنکه فیض ‍ بخشی علم از اهلش واماند به فراگیری آن مشغول شوید.(136)


((قال النبی صلی الله علیه وآله : خذ العلم من افواه الرجال و ایاکم و اهل الدفاتر و لایغرنکم الصحفیین )).(137)


پیامبر گرامی اسلام فرمود: علم و دانش را از دهنهای رجال و مردان علم بگیرید و از اهل دفاتر و نوشتجات بپرهیزید و صاحبان صحف و نوشته های آنها شما را فریب ندهد.


النبوی (ص ): ((الغدو و الرواح فی تعلم العلم افضل عندالله من الجهاد)).


پیامبر گرامی اسلام فرموده است : یاد گرفتن علم در بامداد و شب نزد خدا از جهاد بهتر است .(138)


و نیز فرمود: فضل العلم افضل من فضل العبادة )).


فضیلت علم برتر از فضیلت عبادت است .(139)


و نیز فرموده است : ((کل طالب علم غرثان الی علم )).


هر طالب علمی گرسنه علم دیگری است .(140)


و نیز فرمود: ((ویل لمن لم یعلم ولو شاء لعلم ))؟


وای بر کسی که نمی داند و اگر بخواهد یاد می گیرد.و در دنباله حدیث دارد که حضرت این را سه مرتبه فرمود.(141)


((لایعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان )).


ترجمه : پیروزی نصیب بردباری می گردد هرچند مدت محرومیتش زیاد باشد.


توضیح : علم ، دانش ، مقام ، ثروت ، کمالات معنوی و شخصیت بدون رنج ، زحمت ، بردباری و استقامت بدست نمی آید.شرح حال آنان که به مقامات علمی و کمالات معنوی رسیده اند بخوبی ثابت می کند که با رنج و زحمت فراوان ، بی خوابی های طولانی ، عبادت های طاقت فرسا، گرسنگی های زیاد خوردن و محرومیت کشیدن توانسته اند به هدف های عالیه خود دست یابند.هرچند هدف انسان عالیتر باشد رنج و زحمت در راه رسیدن به هدف ، زیادتر لازم دارد، پیکار در راه رسیدن به هدف پذیرفتن هر نوع رنج و زحمت در راه دست یافتن به هدفهای عالی ، راه و رسم پیامبران الهی (و مردان بزرگ و نوابغ جهان است ).


((فاصبر کما صبر اولوا العزم من الرسل )).(142)


از دست دادن فرصت غصه آور است .


((اضاعة الفرصة غصة )).(143)


(چهل حدیث ترجمه و توضیح مصطفی زمانی ).


یکشنبه 88 اسفند 2 , ساعت 4:12 عصر

وجود مردی بدون وسیله زاد و ولد


ابن طفیل (ابوبکر محمد بن عبدالملک بن طفیل اندلسی ) یکی از مشاهیر حکمای عرب اسپانیا ظاهرا در اوائل قرن هشتم هجری در اندلس متولد شده او در طب و علوم ریاضی و فلسفه و شعر مقامی شامخ دارد...


ادامه مطلب...

یکشنبه 88 اسفند 2 , ساعت 4:12 عصر

دیوجانس به خاطر علم و حکمتش از اسیری آزاد شد


آورده اند: دیوجانس حکیم در ضمن سرگردانیهایش به دست دزدان دریائی اسیر شد هنگامی که در بازار برده فروشان او را به معرض فروش ‍ گذاشتند او خریداران خود را با این جمله خوش آمد می گفت : بیائید ای بردگان و آقائی را بخرید.


گویند دزدان چنان تحت تاءثیر سخنان او قرار گرفتند که وی را از سکوی برده فروش به پناهگاههای خود بردند، وی مدتی به تعلیم آنان پرداخت .می گفت : برای من چه فرق می کند که به تعلیم دزدان دریا یا طفیلی های اجتماع بپردازم .


سرانجام اسیرکنندگان وی آزادیش را به خاطر خردمندی و حکمتش به وی ارزانی داشتند.(96)



 ادامه مطلب...

یکشنبه 88 اسفند 2 , ساعت 4:12 عصر

استقامت و پایداری در تعلیم و تربیت


آیا تاکنون از خود پرسیده اید که هر چند همگان دوست دارند دانشمند شوند، چرا موفقیت نصیب همه نمی شود؟برای یافتن پاسخ این سؤ ال باید شرح زندگانی دانشمندان بزرگ گذشته و حال را مطالعه کنیم تا بدانیم آنان چه خصوصیاتی داشته اند و دانشمند شدن چه شرائطی دارد.


کسی می تواند دانشمند شود که عاشق و دوستدار واقعی دانائی باشد... همانطوری که زنبور عسل به هر گلی که میرسد از آن اندکی شهد می گیرد دانشمند نیز هر دم در حال تحقیق و تجربه در پدیده های عالم است او هر آنچه را که می یابد بدرستی و دقت یادداشت و ضبط می کند، راه تحقیق طولانی و ناهموار است .دانشمند این راه را با صبر و حوصله و پشتکار طی می کند، البته گاهی ممکن است خسته شود اما هیچگاه ماءیوس نمی شود، دانشمند کنجکاو است و تشنه علم .او به مطالعه علاقه بسیار دارد، با نظم بخشیدن به زندگی در وقت خود صرفه جوئی می کند.


ادامه مطلب...

یکشنبه 88 اسفند 2 , ساعت 4:12 عصر

داستان تحصیل کردن قاضی ابویوسف انصاری


قاضی ابویوسف (یعقو بن ابراهیم انصاری ) گوید: در ایام کودکی من ، پدرم مرد مادرم مرا نزد قصاری برد و بدست او سپرد که به وی خدمت کنم من او را ترک کرده می رفتم در حلقه درس ابوحنیفه نشسته و به سخنان او گوش ‍ می دادم ، مادرم می آمد دست مرا می گرفت و کشان کشان به نزد قصار می برد و چون این کار تکرار شد و ابوحنیفه نیز به من توجه داشت و می دانست که من به یاد گرفتن علم علاقه دارم و می دید که بسیار فرار کرده و مادرم به سراغم می آید و حتی یک روز به ابی حنیفه گفت : ای شیخ تو فرزند مرا فاسد کرده ای این کودک یتیمی است چیزی ندارد من باید از راه رسیدگی برای او غذا تهیه کنم و می خواهم که برود کار کند و خرجی خودش را بیاورد.


ابوحنیفه به مادرم گفت : برو پی کارت ای زن همین طفل که چنین علاقه به تحصیل علم دارد به روزی خواهد رسید که فالوذج را با روغن فندق خواهد خورد. مادرم به او گفت : تو پیر و خرفت شده ای هذیان می گوئی و عقلت را از دست داده ای پس من ملازم ابوحنیفه شدم تا اینکه خداوند از طریق علم منفعتی زیاد به من رسانید تا حدی که با هارون الرشید مجالست می کردم و با او بر سر سفره غذا می نشستم بعضی از ایام برای هارون فالوذج آوردند به من گفت : ای یعقوب بخور از این غذا که هر روز چنین غذایی بدست نمی آید. گفتم : این چه غذائیست یا امیرالمؤمنین ؟گفت : این فالوذج است که با روغن فندق تهیه می کنند وقتی این سخن را شنیدم خنده ام گرفت هارون ازعلت خنده ام سؤال کرد، داستان را از اول تا آخر گفتم هارون از این اتفاق عجیب تعجب کرد و گفت : ((لعمری ان العلم لینفع دنیا و دینا)) به جان خودم سوگند می خورم که علم و دانش برای دنیا و دین منفعت دارد.(144)


بی جرعه غم کسی به جائی نرسد


تا خون نشود دلی به کامی نرسد


از گلشن حکمت و گلستان هنر


بوئی که دهد به هر مشامی نرسد


 



زهری و برادر دینی و شهید او که هر دو غبطه یکدیگر می خوردند


محمد بن مسلم ابن شهاب زهری گوید: مرا برادری دینی بود که علاقه شدیدی به او داشتم وی در جهاد روم شهید شد و من غبطه او را می خوردم و می گفتم : کاش منهم با او شهید شده بودم تا اینکه شبی او را در خواب دیدم گفتم : خدا با تو چه کرد؟ گفت : به خاطر جهاد و شهادت و دیگر بواسطه محبت من به محمد و آل محمد خداوند مرا آمرزید و مرا در بهشت به قدر مسیر یکسال از هر جانب عطا فرموده است .


پس من به او گفتم : من به تو غبطه می برم و دوست داشتم که مانند تو شهید می شدم و به این درجات می رسیدم .


او گفت : برعکس من بیشتر به تو غبطه می خورم و می گویم کاش جای تو بودم ، گفتم : چطور؟ گفت : برای اینکه تو در هر جمعه حضرت علی بن الحسین علیه السلام را زیارت می کنی و سلامش می دهی و نماز در پشت سرش می خوانی و من از این فیوضات محرومم ، پس هر وقت جمال مبارکش را می بینی صلوات بفرست بر محمد و آل محمد سپس از آن حضرت روایت می کنی و در این زمان سخت دوران بنی امیه متعرض و متحمل سختی ها می شوی وقتی تو به این سجیه ادامه می دهی تا روز مرگ تو هزار هزار سال مسافت از من بالاتر خواهی شد.


چون بیدار شدم فکر کردم این خواب اضغاث و احلام است و چون دوباره خوابم برد دیدم همان مرد به خوابم آمده گفت : آیا شک کردی شک نکن که شک کفر است و آنچه دیدی به کسی نگو و علی بن الحسین به تو خبر خواهد داد که در خواب چه دیده ای پس بیدار شدم نماز خواندم دیدم قاصد حضرت سجاد آمد و مرا برد نزد حضرت فرمود ای زهری دیشب در خواب چنین و چنان دیده ای و هر دو خواب را برایم خبر داد.(145)


آری فرصت را نباید از دست داد از موقعیتها حداکثر استفاده را باید برد. که فردای قیامت روز حسرت است .


یکشنبه 88 اسفند 2 , ساعت 4:12 عصر

این شاخصها برای افراد بشر و مسلمانها علامتهایی است که باید بوسیله ی آنها نسبت به نظامها و انسانها قضاوت کنند.
شاخص اول، ایمان و معنویت است.


ادامه مطلب...

یکشنبه 88 اسفند 2 , ساعت 4:12 عصر

فائده نشستن پای موعظه عالم


در کتاب ((کبریت احمر ص 48)) نوشته است : امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است :


سبقت می گیرند برای رفتن به بهشت جماعتی که نماز و روزه آنها از همه کس بیشتر بوده چون به درب بهشت می رسند آنها را برمی گردانند بعضی می گویند: چرا آنها را مانع شدید از رفتن بهشت مگر آنها نمازگذاران و روزه داران نبودند؟


ملائکه گویند: چرا نماز و روزه آنها بیشتر از دیگران است ولی ایشان غافل بودند از خدا و از موعظه ها و به شنیدن موعظه تن نمی دادند و حاضر نمی شدند.


ایستادن نفسی پیش مسیحا نفسی


به ز صد سال نماز است بپایان بردن


یک گرسنه بنوازی به طعامی روزی


به ز صوم رمضان است به شعبان بردن


یک جو از دوش مدین دینی اگر برداری


به ز صد خرمن طاعات به یزدان بردن


به ز آزادی صد بنده فرمان بردار


حاجت مؤمن محتاج به احسان بردن


نفس خود را شکنی تا که اسیر تو شود

به ز اشکستن کفار و اسیران بردن
<   <<   11   12   13   14   15      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ